حس عجیب ۲
یه حس عجیب دیگه که دارم البته شاید بشه گفت مقدمهی همون حس قبلیه یعنی اول این میاد بعد اگه ارضا نشه اون یکی میاد. حتی الان که دارم مینویسم دارم فکر میکنم که شاید دو روی یک سکه اند. یکی عصبی تر یکی افسرده تر. یکی تهاجمی تر یکی شکست خورده تر. انی وی
این حسم تشکیل شده از حس بیان و عمل. یعنی از یک سمت دوست دارم بیان کنم خودم را از سمت دیگه دوست دارم کاری واقعی انجام بدم و عمل کنم. خروجی ببینم پیشرفت ببینم و بهبود ببینم.
این حس برعکس قبلی که خیلی افسرده بود و خسته دل و ما امید. خیلی انرژی دار تره. ولی کم عمق تر. یعنی دوست داره سریع ارضا شه. دوست داره سریع یه کاری کنه و تموم شه. حس ماندگاری نیست. دوست دارم بیان کنم خودم را (مثل کاری که دارم با نوشتن این پست میکنم) دوست دارم حرف بزنم. ولی چالش دوست ندارم. دوست دارم با کسی باشه که دوسش دارم و سریع هم تموم شه. از سمت دیگه دوست دارم کاری کنم. بدنم لبریز از حس عمله ولی نمی دونم چه کاری. معمولا این حس را تلف می کنم و هیچ عملی نمی کنم و بعدش فقط کله تباهی میمونه.
این را هم باید اضافه کنم که معمولا علاقه دارم اهنگ گوش بدم در این حالت ولی همیشه اهنگ مناسب گیر نمیاد. مثلا الان
lets love
the night we met
توی پلی لیست هست. اولی ان بار اولش قشنگ بود ولی بعدش اذیت کننده دومی هم خیلی غم ناکه و اذیت میشم قشنگ سر گوش کردنش
- ۹۹/۰۷/۲۰
? The Night We Met by Lord Huron