فکرهای درهم یک مرد

:دی

صحبت با دکتر پورپونه

يكشنبه, ۱۷ دی ۱۳۹۶، ۰۱:۰۱ ق.ظ

به نام او

امروز قسمت شد با دکتر پورپونه حرف بزنیم. از در دانشکده با ایشان همراه شدیم و رفتیم سمت شریف پلاس. فک کنم می خواستند ناهار بخورند. ولی ما تلپ شدیم و برامون چای گرفتن و گپ زدیم.(قسمت بود دیگه تلپی از عمد نبود). من و داود. هی حرف زدیم از چیز های مختلف. اولش ناله بود که اسناد ننداز. ولی بعدش در باره ی درس و دانشگاه و ززندگی. اینکه چرا نرفتند دکترا خوبه یا نه و ... .ایشون خیلی انسان جالبی هستند. واقعا ادم از هم صحبتی با ایشان لذت می بره. حرف ها ی صمیمی و بی پرده. خاکی بودن و ... . 

کلا این ترم از اردو ورودی ها شروع شد اینکه یک سری اطلاعات در باره ی ادامه تحصیل و دکتری به دستم رسیدن. اینکه چی میکنی در دکتری برام جالب بود. یک سری هیچ کاری نمی کنند و یک سری خیلی علمی اند و یک سری عملی تر اند و .... . خیلی جالبه واقعا این دوره دکتری . چند سال هی باید زور بزنی و زور بزنی. حیف اجازه نگرفتم حرف هاشون را بنویسم این جا.


از هر چه بگذریم سخن نمره بهتر است. استاد به من 9.54 داده. اخه چرا؟ این بود ارمان های ما؟

پرا این ترم درس با دانش جو دکتری هایی که برداشته بودم این قدر بد شد؟

هی...

خدا بزرگه.

فقط اونجایی که امروز 20 تا تماس بی پاسخ داستم. خواهر جان فک کرده بود بلایی سرم اومده و ناراحتم از افتادنه. بهم زنگ زده بود. بعد ورنداشته بودم به همه گفته بود بهم زنگ زده بودند. فقط اون جاش که بابام گفته بود این خوابه ربای اون ور نمی داره.

در کل درس جالبی بود نظریه سیستم ها. کلی چیز باحال دیدیم طوری که با هر کی حرف میزنم استراتژی غالب ضعیف را توضیح می دم و بر اساس اون نتیجه می گیرم.

نظرات  (۱)

  • کوشا ساعی
  • به جمع کاربران بلاگ بیان خوش آمدید.
    این یک نظر آزمایشی است.
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی